انگیزشی

میخواهید دنیا را تغییر دهید؟ این راهش است..

سخنرانی تاثیرگذار ویلیام هری مک ریون (William Harry McRaven) در دانشگاه تگزاس 2014؛ او متولد 6 نوامبر 1955 دریاسالار نیروی دریایی ایالات متحده، نویسنده کتاب “تختخوابت را مرتب کن” و رئیس دانشگاه تکزاس سیستم است…

برای دیدن فیلم سخنرانی کلیک کنید

زیرنویس این فیلم :

اگه هر روز رخت تون رو مرتب کنید،اولین کار روزتون رو انجام دادید.

که این حس غرور اندکی بهتون میده و شمارو برای انجام کار بعدی تون دلگرم می کنه.

و کارهاتون رو پشت سر هم انجام می دید.

تا پایان روز هر کار انجام شده ای باعث انجام کارهای بیشتری میشه.

مرتب کردن رخت تون این واقعیت رو هم در بر داره که کارهای کوچک هم در زندگی مهم هستند

اگه کارهای کوچک رو به درستی انجام ندید هرگز کارهای بزرگ رو به خوبی انجام نخواهید داد

و اگه اتفاقا روز بدی رو پشت سر گذاشته باشید وقت برگشتن به خونه حداقلش یه جای خواب مرتب دارید که خودتون مرتبش کردید

و یه رخت مرتب، شمارو برای فردایی بهتر دلگرم می کنه

برای پذیرفته شدن در آزمون های کماندویی ارتش ، باید مجموعه ای از شناهای طولانی رو بگذرونید

یک از اون ها شنای شبه

قبل از شنا، مربی ها با خوشحالی برای کارآموزها در مورد کوسه ها تجلیل می کنند

کوسه های زیادی که در دریاچه هستند اونا به شما اطمینان می دند که حداقل تا الان هیچ کارآموزی توسط کوسه خورده نشده و شما یاد می گیرید که وقتی کوسه دورتون زد، نترسید، سرجاتون بمونید و شنا هم نکنید

یا اگه کوسه نصف شبی گرسنه باشه و مستقیم به سمت شما حرکت کنه در این صورت به شما یاد دادند از همه ی توان تون استفاده کنید و با مشت بزنید تو دهنش تا خودش برگرده و بره!

کوسه های در دنیا کم نیستند برای اینکه امیدی به تموم کردن شنا داشته باشید باید باهاشون بسازید

پس اگه می خواید دنیارو تغییر بدید تسلیم کوسه ها نشید

بعد از چند هفته تمارین طاقت فرسا، اعضای دوره ی آموزشی من که با 150 نفر شروع شده بود به 42 نفر رسید.

شش قایق خدمه هر کدوم با هفت نفر باقی مونده بودند و اعضای قایق من همه بلند قامت بودند.

اما بهترین قایق خدمه ی ما رو چند عضو کوتاه قد تشکیل می دادند

اونارو مانچکن صدا میزدیم(شخصیت هایی کوتاه قد در مجموعه رمان های اُز)

هیچکدومشون بیشتر از یه متر و نیم قد نداشت

یه هندی-آمریکایی،یه آفریقایی-آمریکایی، یه لهستانی-آمریکایی،یه یونانی -آمریکایی،یه ایتالیایی-آمریکایی و دو نوجوان سرسخت بودند

اونا بهتر پارو می زدند، همه ی قایق های دیگه رو کنار می زدند و پشت سرشون می ذاشتن

قد بلندترها تو قایق های دیگه، هربار قبل از رفتن به شنا اونارو با اون کفشای شنای کوچیکشون مسخره می کردند

به هرحال آخر هر شنا این دوستای کوچک مون که هر کدوم از گوشه ای از دنیا بودن به بقیه می خندیدند

چون از همه سریع تر شنا می کردند و هربار با فاصله ی طولانی ، زودتر از ما به ساحل می رسیدند

دوره آموزشی، سنجش خوبی بود و به ما نشون داد برای موفقیت هیچ چیزی به اندازه ی خواست تون مهم نیست

نه رنگ پوست تون، نه پیشینه ی تحصیلی تون، نه جایگاه اجتماعی تون

اگه می خواید دنیارو تغییر بدید آدمارو براساس بزرگی دل هاشون بستجید نه براساس سایز کفش شون

هفته نهم دوره ی آموزشی با اسم “هفته جهنمی” شناخته می شد

شش روز بدون خواب و آزار و اذیت ثابت و یه روز ویژه هم در “مادفلت”

مادفلت ناحیه ایه بین تی اُوانا و سن دیه گو که آب درش سرازیر میشه و باتلاق هاش شمارو در خودش فرو می بره

روز چهارشنبه ی هفته جهنمه که شمارو داخل باتلاق ها می ندازن و در حالی که باد دائم در حال وزشه و مربی ها هم در حال فشار آوردن اند، باید 15 ساعت آینده رو در سرمای شدید باتلاق ها تحمل کنید

با غروب خورشید در آن چهارشنبه ، کلاس آموزش من با چند نقض قانون فاحش به گِل رسید

گل و لای همه ی افراد رو تا جایی که فقط سرشون بیرون بود داخل خودش فرو برده بود

مربی ها گفتند که اگر فقط پنج نفر تسلیم بشن، همه مون از اون سرمای سوزان بیرون می اومدیم

کاملا واضح بود که تعدادی نزدیک بود کنار بکشند

وقتی خورشید بالا اومد فقط هشت ساعت از اون سرمای استخوان سوز رو سپری کرده بودیم

صدای به هم خوردن دندون ها و غر زدن های افراد اونقدر بالا بود که صدای دیگه ای شنیده نمی شد

شب هنگام بود که صدایی شروع به خوندن کرد، آواز خیلی بدون ریتم اما از سر اشتیاق و غیرت بود

طولی نکشید که اون صدا به چند صدا تبدیل شد و بعد از آن همه باهم می خوندند

مربی ها تهدیدمون کردند که اگر آواز خواندن ادامه پیدا کنه زمان بیشتری را در باتلاق خواهیم بود

اما آواز خوندن همچنان ادامه پیدا کرد

باتلاق گرم تر و باد مهربان تر به نظر می رسید و چیزی به سپیده دم نمانده بود

اگر من چیزی رو در سفرهام در این دنیا یاد گرفته باشم چیزی نیست جز “قدرت امید

قدرت یک انسان، مثل واشنگتن، لینکلن، ماندلا و یا حتی دختری جوان از پاکستان به نام ملاله

یک انسان می تواند با امید دادن به دیگران دنیا رو تغییر بدهد

پس اگر شما هم می خواهید دنیارو تغییر بدید

هر روز رو با انجام کاری به پیش ببرید

کسی رو پیدا کنید که در زندگی یاری گرتان باشد

به همه احترام بگذارید

بدانید که دنیا منصفانه نیست و هر آن احتمال شکست وجود دارد

اما اگر ریسک هایی را در پیش بگیرید، سخت ترین مراحلش را پشت سر بگذارید افراد قلدر را از سر راهتان بردارید و هیچ گاه تسلیم نشوید اون وقت نسل های آینده در دنیایی بهتر دنیای ما زندگی می کنند

و بدونید کاری که الان شروعش کنید دنیا را به جای بهتری تبدیل می کنه

منبع : سوخت جت

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا