۲۰ دلیل عمده شکست استارت آپ ها
امروزه کسب و کارهای نوپا یا همان استارت آپها در اقتصاد جهانی نقش مهمی ایفا میکنند.
آگاهی از دلایل موفقیت یا شکست آنها میتواند کمک مؤثری در مسیر موفقیت آنها داشته باشد. معمولاً استارت آپها در ابتدای مسیر خود ممکن است با مشکلاتی مواجه شوند؛ که عدم مدیریت درست آنها گاهی منجر به مرگ استارت آپ میشود.
چشمانداز استارت آپ، مملو از دامها و مینهایی است که حتی آمادهترین کارآفرینان و ارزشمندترین فعالیتهای اقتصادی را در معرض نابودی و خروج از مسیر قرار میدهد. سؤالی که پیش میآید این است که چرا استارت آپها شکست میخورند؟
طبق آمار ارائهشده در ایالات متحده، بیش از ۵۰ درصد کسب و کارهای نوپا در سال اول راهاندازی شکست میخورند و حدود ۹۵ درصد آنها در ۵ سال نخست راهاندازی با شکست مواجه خواهند شد.
داشتن آگاهی از مشکلات و بررسی تجربیات سایر استارت آپهای موفق و یا شکست خورده میتواند شرایط را برای بهبود عملکرد استارت آپ و موفقیت آن هموار کند. در این مقاله به بررسی دلایل شکست استارت آپ ها میپردازیم.
دلایل اصلی شکست استارت آپ به این شرح است:
- عدم برخورداری از تیم و استعدادهای مناسب برای اجرای پروژهها
- عدم تناسب محصول یا خدمت با بازار و نیاز مشتری
- تخصیص ضعیف منابع و اتمام پول
- شکست در رقابت
- عدم بهرهگیری از آموزش مربیان
- خوشبینی افراطی کارآفرین
- فقدان استراتژی برند سازی
- استارت تک نفره
- مدیریت ناکارآمد
- بازاریابی ضعیف
- سایر عوامل شکست استارت آپ ها
عدم برخورداری از تیم و استعدادهای مناسب برای اجرای پروژهها
استخدام نیروی مستعد مناسب میتواند دشوارترین وظیفه در هر استارت آپ نوپایی باشد. تقریباً ۳۷ درصد کارآفرینان در کشور هند، بزرگترین چالش خود را داشتن تیم مناسب معرفی کردهاند. آنچه مهم است، داشتن تیمی با استعدادها و مهارتهای متفاوت، برای رسیدن به موفقیت است.
سرمایهگذاران بر تعادل در تیم استارت آپ بهعنوان عامل کلیدی موفقیت اشارهکردهاند. داشتن یک تیم بزرگ به معنای داشتن بهترین استعدادها نیست؛ اما داشتن اعضایی مشتاق و پرشور میتوانند جایگزین و مکمل نقاط ضعف و قوت یکدیگر باشند، مهم است. پس آنچه اهمیت دارد کیفیت است نه تعداد و کمیت اعضای گروه.
عدم تناسب محصول یا خدمت با بازار و نیاز مشتری
بسیاری اعتقاد دارند که تناسب نداشتن محصول یا خدمت با بازار، دلیل شکست استارت آپها بوده است. ممکن است یک کارآفرین تصور کند محصول یا راه حلش بهترین و منحصر به فردترین ایده است، اما این موضوع در نظر مشتریان متفاوت خواهد بود.
بهترین کار توجه به نیازهای بازار قبل از ارائه محصول یا خدمت جدید است. البته عدم نیاز مخاطب به معنای بینیازی کامل به محصول نیست. بلکه ممکن است ایده شما متناسب با مخاطبتان نبوده یا محصول رقیبتان از کیفیت بالاتری برخوردار باشد. دلیل دیگر بیتوجهی به رقبا است.
در برخی موارد دلیل شکست استارت آپها نادیده گرفتن رقبا بوده است. بهترین راهحل، انجام کارهای جدید و منحصر به فردی است که رقبا آنها را پیشنهاد نمیکنند. استارت آپها در مراحل اولیه به دلیل محدودیتهای مالی، داشتن محصولات نابالغ و عدم اطمینان کلی نسبت به نیاز بازار، امکان ورشکستگی بسیار بالایی دارند.
برای شناخت بازار گاهی بهتر است پیش از آغاز استارت آپ با مردم درباره آن صحبت کنیم. این روش میتواند افق دید ما نسبت به کار را تغییر دهد.
تخصیص ضعیف منابع و اتمام پول
تخصیص درست منابع انسانی و مالی در مراحل مختلف کار یک استارت آپ، مسئله مهمی است. این عدم توانایی در تخصیص منابع، موجب اتمام منابع مالی نیز میشود. معمولاً استارت آپها به دلیل کمبود منابع، مدیریت ضعیف منابع و تخصیص نامناسب بودجه شکست میخورند.
افراد و فرآیندها، دو منبع مهم برای راهاندازی کسبوکارها هستند که نیاز به سرمایهگذاری مالی و زمان دارند.
علاوه بر این، برای دوری از هرگونه موانع ایجاد شده، نیاز به مقررات دوستانه، محیط فعال، منابع تغذیه بدون وقفه و پشتیبانی وجود دارد. بهعنوانمثال تیم فلود معتقد است، اتمام منابع مالی به عوامل دیگری بستگی دارند.
در استارت آپ ها تناسب نداشتن محصول با بازار و شکست در تغییر استراتژی باعث چنین اتفاقاتی میشود. درواقع آنچه باعث شکست تیم فلوید شد ناتوانی شرکت در جذب سرمایه بود. علیرغم رویکردهای متعدد برای فروش و تلاشهای بسیار زیاد برای ارائه محصول متناسب با بازار و شکستهای پیدرپی، بالاخره تمام پول ما تمام شد.
چطور می توان روی استارت آپ ها سرمایه گذاری کرد؟
شکست در رقابت
بسیاری معتقدند که استارت آپ ها در شروع کار نباید نگران رقبا باشند؛ اما این تصور اشتباهی است. در نظر بگیرید که اگر یک ایده همهگیر شود و بازار مناسبی برای آن به وجود بیاید، بسیاری از افراد از این ایده استفاده کرده و میتوانند رقیب استارت آپ اولیه شوند.
البته حساسیت بیش از اندازه بر روی رقبا و قرار دادن تمام تمرکز روی کنترل آنها، درست نیست اما بیتوجهی کامل به این قضیه نیز ممکن است به خودی خود موجب شکست استارت آپ ها شود.
عدم بهرهگیری از آموزش مربیان
اغلب کارآفرینان پر از ایدههای جدید هستند ولی تجربه کافی ندارند. تجربه کسب و کار، بینش نسبت به صنعت و دانش بازار مانند بالهایی برای تحقق ایده هستند و مربیان، با ارزشترین منبع برای هر استارت آپی محسوب میشوند.
همیشه افراد متخصصی وجود دارند که میتوانند تجربیات و دانش خود را در اختیار گروههای تازهکار بگذارند. اگر استارت آپی در شروع کار خود در این زمینه مقاومت کند و تنها به ایده و تصورات خود از آینده تکیه کند به احتمال بسیار بالایی با شکست مواجه میشود.
خوشبینی افراطی کارآفرین
یکی از دلایل اصلی شکست استارت آپها خوشبینی کارآفرینان است. تعداد کمی از استارت آپها هستند که در طرح کسب و کار خود هزینههای جذب مشتری را بیش از درآمد و عایدی خود در نظر میگیرند.
تنها در یک وضعیت مطلوب است که میتوان بازگشت سرمایه بالایی داشت و آن زمانی است که مشتریان با سرمایهگذاری کمتری جذب شده باشند.
کارآفرینان نیازمند تمرکز بر هزینه واقعی جذب مشتری هستند. بنابراین در طراحی مدل کسب و کار باید تأکید بیشتر بر مقیاسپذیری و بازگشت سرمایه در مقایسه با هزینه جذب باشد.
فقدان استراتژی برند سازی
برند سازی برای هر استارت آپی ضروری است. اگر در مراحل اولیه به برند تجاری توجه نشود، در بلند مدت دچار مشکل خواهد شد. بسیاری از استارت آپها به دلیل فقدان نام تجاری شکست خوردهاند.
یک استراتژی درست این است که نام تجاری باید با شروع استارت آپ آغاز شود و هدف آن تبلیغ در مورد کسب و کار باشد. همچنین یک استارت آپ باید استراتژی برند سازی خود را بر اساس اهداف، تعیین کند. برخورداری از استراتژی باعث میشود تا روند تجاریسازی سازمانیافته پیش برود.
استراتژی برندینگ، هسته اصلی موفقیت استارت آپ است، افراد و محصولات ممکن است تغییر کنند، اما یک برند مسیر رسیدن به موفقیت را هموار خواهد کرد.
استارت تک نفره
پل گراهام معتقد است، استارت آپها معمولاً به این دلیل از بین میروند که یا پولشان تمام میشود یا یکی از بنیانگذاران، آن شرکت را ترک میکند. شرکتهایی که توسط یک نفر تأسیس شدهاند و به بیان دیگر شریک ندارند، احتمال شکست بیشتری دارند.
نبود تقاضا برای محصول نیز علت دیگرشکست استارت آپها است. وجود شریک تجاری کمک میکند تا جلوی بسیاری از دلایل دیگر شکست استارت آپها را بگیرید. تمام شدن نقدینگی باعث شکست استارت آپ نمیشود، بلکه تنها نشانهای از یک مشکل دیگر است.
بهجز مواردی مثل «خرج کردن احمقانه» یا ناتوانی در جذب سرمایه، پول استارت آپها وقتی تمام میشود که مدیرعامل استارت آپ همه نشانههای دیگر شکست را نادیده گرفته باشد. او میگوید: «متأسفانه گاهی تمام شدن پول تنها نشانهای است که یک رهبر کسبوکار میبیند.»
مدیریت ناکارآمد
شکست استارت آپها گاهی به خاطر ضعف در مدیریت بوده است، اینکه مدیران تجربه کافی برای اداره منابع، افراد، فرآیندها و منابع مالی را نداشتهاند. رهبران بیتجربه، استراتژیهای غلطی را در مورد محصولات، پروژهها و نیازمندیها انتخاب میکنند.
یک استارت آپ برای موفقیت به یک تیم باتجربه و دارای مهارتهای گوناگون نیاز دارد که توجه به بازار، رقبا و دیگر چالشها را در نظر بگیرند.
بازاریابی ضعیف
مخاطبان و مشتریان استارت آپ خود را شناسایی کنید. حال زمان آن شده است که آنها را به سرنخ یا مشتری راغب (Lead) تبدیل کنید. سپس میتوانید آنها را به مشتریهای کسب و کار خودتان تبدیل کنید و محصولتان را بفروشید. تکرار این چرخه و افزایش نرخ تبدیل خود راز موفقیت بازاریابی شما است.
مدیران و مؤسسانی که قدرت بازاریابی اندکی دارند و فقط بر روی تولید محصول متمرکزشدهاند، نمیتوانند ایده جذابی برای ارائه و تبلیغ محصول خود بدهند. آنتونی ویتلیو توسعهدهنده واقعیت مجازی (VR) و واقعیت افزوده (AR) در گفتگویی اینگونه نقل میکند که در آغاز ما فقط به توسعه محصولمان مشغول بودیم و هیچ توجهی به بازاریابی نداشتیم. اما به مرور زمان متوجه شدیم همانقدر که محصول مهم است، بازاریابی برای آن نیز مهم است.
اگر شما بازاریابی محصولتان را بهدرستی انجام ندهید هیچکس با محصول شما آشنا نخواهد بود، هرچند که بهترین محصول جهان را تولید کرده باشید، ولی هیچ خریدی نخواهید داشت. گسترش بازار در سطح بسیار وسیع شاید اتلاف وقت به نظر بیاید، اما برای جلوگیری از شکست واجب است.
سایر عوامل شکست استارت آپ ها
قیمتگذاری اشتباه: محصول باید باقیمت معقول همراه باشد و پسازآن باید منتظر بازخورد مشتریان نسبت به قیمت بود. قیمتگذاری اشتباه منجر به برهم خوردن تعادل بین درآمد و هزینههای اولیه میشود.
عدم تمرکز: راهاندازی یک شرکت نیازمند زمان، زحمت کشیدن، پول و تمرکز است. اگر از آن دسته انسانهایی هستید که بهراحتی تمرکز خود را از دست میدهید یا اینکه بعد از شروع کردن یک کار آن را نیمهکاره رها میکنید، ممکن است به سرنوشت ۱۳ درصد استارت آپی دچار شوید که به این روش شکستخوردهاند.
بیتوجهی به مشتری: این موضوع را در نظر بگیرید که موفقیت و شکست، سود و ضرر استارت آپ وابسته به مشتری است. همیشه باید به بازخوردهای مشتری نسبت به قیمت و کیفیت محصولات توجه کرد. نباید رضایت مشتری را فدای سود کوتاه مدت خود کرد. شما نباید ازنظر خودتان بهترین باشید بلکه این مشتری است که تعیین میکند چه کسی بهترین است.
زمان نامناسب: استارت آپ ها باید در زمان مناسب وارد بازار شوند. شروع به کار قبل از نیاز بازار و یا پس از نیاز بازار با و با یک ایده بیاتشده چیزی جز شکست در پی ندارد.
عدم جذب سرمایهگذار: تعدادی از مؤسسین استارت آپ ها از عدم علاقه سرمایهگذاران در مرحله سرمایه اولیه (Seed Stage) طرح یا در کل طرح میگویند. اگر میخواهید سرمایه بیشتری را در کسب و کار خود جذب کنید باید بتوانید از هزینههای اضافی جلوگیری کنید و برای خرج سرمایه مالی شرکت برنامه دقیق و درستی را برای سرمایهگذار ارائه دهید.
استفاده نکردن از روابط: برای این کار باید سرمایهگذاران خود را درگیر کنید. آنها را در جریان امور قرار دهید و در صورت نیاز از کمک و تجربیات آنها استفاده کنید.
تغییر استراتژی: عدمتغییر در استراتژی یا انجام سریع این کار میتواند موجب شکست استارت آپ ها شود. استخدام یک فرد نادرست، تصمیمگیری نادرست و بیموقع، بازاریابی به شیوه قدیمی و … همگی میتواند منجر به شکست شوند.
نبود مدل کسب و کار: نداشتن یک پلن و برنامه درست میتواند ادامه کار استارت آپ را با مشکل مواجه کند. باید یک مدل کسب و کار درست داشت و بر اهداف بلند مدت آن پایبند بود. باید تمام آنچه قرار است در یک کسب و کار رخ دهد را پیشبینی کرد و منابع مالی به شکل ویژهای بررسی و کنترل شوند.
موقعیت مکانی: استارت آپ نباید به یک منطقه خاص جغرافیایی محدود شود درصورتیکه میتواند بینالمللی شود و از مرزها عبور کند.
عدم توانایی سازگاری با تغییرات: برای کار نباید به شیوه سنتی و ابتدایی عمل کرد. بهرهگیری از تکنولوژی و دانش جدید میتواند استارت آپ را به اهداف بزرگ خود هدایت کند. عدم سازگاری با تغییراتی که در مسیر رخ میدهد منجر به شکست میشود. قبول شکست از خود آن بدتر است و همواره باید به دنبال یافتن راههای جدید بود.
منبع : تیوان